مشهدی ریحانه
سلام عزیز دل خاله سلام نی نی وبلاگیا، روزتون بخیر. نی نی ها ریحانه جونم از مشهد برگشته، حالا شده مشهدی ریحانه. باور کنید دیروز که اومد خونمون وقتی دیدمش احساس کردم تو این چند روزی خیلی بزرگتر شده، خیلی دلم واسش تنگ شده بود. اونم وقتی منو دید دستاشو باز کرد تا بغلش کنم. وقتی اومد بغلم بوسم کرد که کلی ضعف کردم . نمی دونین چقدر جیگرم جیگره. یه کم که گذشت فهمیدم دخترم تو این چند روز ماشاالله هزار ماشاالله شیطونتر شده. مامانی می گفت وقتی تو صحن حرم می گذاشتنش رو زمین تند تند راه می رفت و از ذوقش جیغ می کشید. آخه جیگرم خیلی دوست داره بدونه کمک کسی راه بره. الهی خاله فدا اون قدو بالاش بشه. امروزم من...